شما که عشقتان زندگیست, شما که خشمتان مرگ است
شما که تابانده اید در یاس آسمان ها, امید ستارگان را
شما که به وجود آورده اید سالیان را, قرون را
و مردانی زائیده اید که نوشته اند , یادگارها
و آینده را با امید, در بطن کوچک خود پرورده اید
و شما که پرورده اید فتح را, در ذهدان شکست
شما که عشقتان زندگیست, شما که خشمتان مرگ است
شما که برق ستاره عشقید, در ظلمت بی حرارت قلب ها
شما که سوزانده اید جرقه بوسه را, بر خاکستر تشنه لب ها
و به ما آموخته اید تحمل و قدرت را
در جستجوی عشق شما می کند عبور ,بر راه های دور
و در اندیشه شماست ,مردی که زورقش را می راند
بر آب های دوردست
شما که عشقتان زندگیست, شما که خشمتان مرگ است
شما که زیبایید تا مردان ,زیبایی را بستایند
و هر مردی که به راهی می شتابد, جادوی لبخندی از شماست
و هر مرد در آزادگی خویش, به زنجیر زرین عشقی است پای بست
شما که عشقتان زندگیست ,شما که خشمتان مرگ است
سما که روح زندگی هستید و زندگی بی شما اجاقی خاموش است
شما که نغمه آغوش روحتان در گوش جان مرد فرح زا است
شما که در سفر پر هراس زندگی، مردان را در
آغوش خویش آرام بخشیده اید
عشقتان را به ما بدهید ,شما که عشقتان زندگیست
و خشمتان را به دشمنان ما, شما که خشمتان مرگ است
No comments:
Post a Comment