ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯼ ﻧﻮﺣﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﯾﻮﺍﺵ ﯾﻮﺍﺵ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯿﺰﻧه
ﯾﻪ ﺩﻓﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ :ﻧﻨﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺭﻗﺺ ﮐﯽ ﺷﺮﻭع ﻣﯿﺸه ؟؟؟؟
اومدم خونه، پدربزرگم تا منو دید گفت بالاخره یاد گرفتم س م س بد م
گفتم: چی میگی؟! عمرن اگه یاد گرفته باشی! اینو گفتم و رفتم تو اتاقم
چند ثانیه بعد یه مسـیج با این مـضمون از طرف پدربزرگم اومد: دِ نـَـه دِ گـه نـخور
کره خری از مادرش پرسید :من چطوری به دنیا امدم ؟ مامانش گفت :بابای خرت خر شد. عاشق من ماده خر شد. من خرم خر شدم عاشق اون نره خر شدم . اینطوری شد که خر تو خر شد و کره خری به در شد
No comments:
Post a Comment