Monday, October 11, 2010

اگر کریستوفر کلمب ازدواج کرده بود




اگر کریستوفر کلمب ازدواج کرده بود٬ ممکن بود هیچ گاه قاره امریکا
 را کشف نکند٬چون به جای برنامه ریزی و تمرکز در مورد یک
 چنین سفر ماجراجویانه ای٬ باید وقتش را به جواب دادن به
همسرش٬ در مورد سوالات زير می گذراند


 کجا داری می ری؟
 با کی داری می ری؟
 واسه چی می ری؟
 چه طوری می ری؟
 کشف؟
 برای کشف چی می ری؟
 چرا فقط تو می ری؟

.

.

 تا تو برگردی من چی کار کنم؟
- می تونم منم باهات بیام؟
 راستشو بگو توی کشتی زن هم دارین؟
 بده لیستو ببینم!
 حالا کِی برمی گردی؟
 واسم چی میاری؟

.

.

 تو عمداً این برنامه رو بدون من ریختی٬ این طور نیست؟
 جواب منو بده
 منظورت از این نقشه چیه؟
 نکنه می خوای با کسی در بری؟
 چه طور ازت خبر داشته باشم؟
 چه می دونم تا اونجا چه غلطی می کنی؟

- راستی گفتی توی کشتی زن هم دارین؟

.

.

 من اصلا نمی فهمم این کشف درباره چیه؟
 مگه غیر از تو آدم پیدا نمی شه؟
 تو همیشه این جوری رفتار می کنی
 خودتو واسه خود شیرینی می اندازی جلو
 من هنوز نمی فهمم٬ مگه چیز دیگه ایی هم برای کشف کردن مونده؟
 چرا قلب شکسته ی منو کشف نمی کنی؟

.

.

 اصلا من می خوام باهات بیام
 فقط باید یه ماه صبر کنی تا مامانم اینا از مسافرت بیان
 واسه چی؟ خوب دوست دارم اونا هم باهامون بیان
 آخه مامانم اینا تا حالا جایی رو کشف نکردن
 خفه خون بگیر! تو به عنوان داماد وظیفته

.

.

 راستی گفتی تو کشتی زن هم دارین؟

No comments:

Post a Comment