بنی ادم اعضایی یک پیکرند؟
اگر سعدی اینها ز یکدیگرند
چو عضوی بدرد آمده پس چرا
دگر عضوها بر سرش میپرند
چرا داس بر ریشه اش میزنند
به پشت سرش از چه با خنجرند
چرا زیر پایش لگد میکنند
چرا پس کلاه از سرش میبرند
مگو شعر زیبای تو خوانده اند
گلستان پند تو را ننگرند
بنی آدمت را رها کرده اند
پی سرقت آن یکی گوهرند
چه مضحک شود سعدیا پیکری
که اندام آن یکدگر می درند
چه پیکر چه هیکل چه اندام بود؟
که اعضای ان زیر پا یا سرند
نه دستی که از هم گره وا کنند
نه چشمی که بر درد هم بنگرند
نه اقای مغز و نه بانوی دل
شکم را مرید، عبد پایین ترند
چه خواهد شدن عاقبت پیکری
که اعضای ان صهیون و کافرند
که خود میکشند و به خود میزنند
و خود میفروشند و بز میخرند
چه اعضای پیکر چه جای دگر
بنی ادم اعضایی شرم اورند
No comments:
Post a Comment