Saturday, June 11, 2011

بعضی از راننده کامیون ها جمله های جالبی مینویسن



 
 رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش

آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است
اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم ژیان

اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری

اگه الله کند یاری / چه اف باشد چه سوسماری

اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه

التماس۲A

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی

ای روزگار / با ما شدی ناسازگار

بپر بالا که گیر نمیاد

باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم

بحث۳۰یا۳۰ ممنوع

بخور و بخواب کارمه / الله نگهدارمه

به مادرت رحم کن کوچولو

تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش

تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان

تاکسی نارنجی / از من نرنجی

تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم

جون من داداش یه خورده یواش

جهان باشد دبستان و همه مردم دبستانی / چرا باید شود طفلی ز روز امتحان غافل؟

داداش مرگ من یواش / امان از دست گلگیر ساز و نقاش

دختر ار بهر عفت میکند چادر به سر / نامه را از زیر چادر میدهد دست پسر

درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زن اندیشه دارد

در طواف شمع میگفت این سخن پروانه ای / سر پیچ سبقت نگیر جانا مگر دیوانه ای

دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهی / دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهی

دلبری دارم چو مار عینکی / خوشگل وزیبا ولی کم پولکی

دنبالم نیا آواره میشی

.دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ / ای هیچ تر از هیچ تو بر هیچ مپیچ

دودوتا هفتا کی به کیه

حالا که خر تو خره ماهم پیرایدم  ژیان

رخش بی قرار

رنج گل بلبل کشید و برگ گل را باد برد / رنج دختر مادر کشید و لذتش داماد برد

رود میرود اما ریگذارش میماند

زندگی بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست

زندگی بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست

ژیان عشقت مرا بیچاره بنمود / ز شهر و خانه ام آواره بنمود

سر پایینی نوکرتم / سر بالایی شرمندتم  ژیان

شب و روز رانندگی در جاده ها کار من است / از خطر باکی ندارم جون خدا یار من است

شکر بترازوی وزارت برکش / شو همره بلبل بلب هر مهوش

(اینو برعکس هم که بخونی همین میشه)

عشق میکروبی است که از راه چشم وارد میشود و قلب را عاشق میکند

قربان وجودی که وجودم ز وجودش بوجود آمده است

کوه از بالا نشینی رتبه ای پیدا نکرد / جاده از افتادگی از کوه بالا میرود

گاز دادن نشد مردی / عشق آن است که بر گردی

گدایان بهر روزی طفل خود را کور میخواهند / طبیبان جملگی خلق را رنجور میخواهند

تمام مرده شویان راضیند بر مردن مردم بنازم مطربان را که خلق را مسرور میخواهند

گلگیرم ولی گل نمیگیرم

نوکرتم ننه

یه بار پریدی موتوری دو بارپریدی موتوری آخر می افتی موتوری

No comments:

Post a Comment