مگذار كه عشق، به عادتِ دوست داشتن تبديل شود
مگذار كه حتي آب دادنِ گلهاي باغچه
به عادتِ آب دادنِ گلهاي باغچه بدل شود
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ ديگري نيست
، پيوسته نو كردنِ خواستني ست كه خود پيوسته
، خواهانِ نو شدن است و ديگرگون شدن
تازگي، ذاتِ عشق است و طراوت، بافتِ عشق
. چگونه مي شود تازگي و طراوت را از عشق گرفت
و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشي نمي سپارد
مگر يك بار براي هميشه
جامِ بلور، تنها يك بار مي شكند
. ميتوان شكسته اش را، تكه هايش را، نگه داشت
. اما شكسته هاي جام، آن تكه هاي تيزِ برَنده
ديگر جام نيست
احتياط بايد كرد
همه چيز كهنه مي شود و اگر كمي كوتاهي كنيم
عشق نيز
بهانه ها جاي حسِ عاشقانه را خوب مي گيرند
No comments:
Post a Comment